گذار بیاید... بگذار بیاید، از در ، دیوار، کنج و کلید، از هر طرف که می خواهد درد، درد است دلخوش مکن به وارونه خواندنش. تنها تویی و تنهاییت، تویی و بارانِ پشت ِ پنجره دوربین را بچرخان، کلید را لمس کن حرکت... زندگی آغاز می شود دیگر بار در شکوه ِ چشمانت، وجودِ پر مهرت ، و دست های تو، برای گشودن ِ درهایِ دردناک ِ جهان، کافی است. باور کن ... چونان همیشه، خدا را، صبورانه باور کن...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
بگذار بیاید، از در ، دیوار، کنج و کلید، از هر طرف که می خواهد
درد، درد است
دلخوش مکن به وارونه خواندنش.
تنها تویی و تنهاییت،
تویی و بارانِ پشت ِ پنجره
دوربین را بچرخان،
کلید را لمس کن
حرکت...
زندگی آغاز می شود دیگر بار
در شکوه ِ چشمانت،
وجودِ پر مهرت ،
و دست های تو،
برای گشودن ِ درهایِ دردناک ِ جهان،
کافی است.
باور کن ...
چونان همیشه،
خدا را، صبورانه باور کن...