روزگار سلام

حال امروز ما که میگویند خوب است اما نمیدانم چرا احساس میکنم یک ذره دلم درد میکند . حتما باز زیادی دلم خوش بوده . آری فکرکنم دلیلش همین باشد . امروز زن همسایه هم میگفت دلم به همین نفسهایی که بی منت میرود و میآید خوش است کاش او هم حواسش باشد زیادی دلش را خوش نکند تا مثل من دل درد بگیرد . ولی نمیدانم چرا مرد همسایه وقتی از بانک سر کوچه بیرون آمد کمرش خمیده تر شده بود و میگفت دلی خوش چند است ؟ دل خوش اینروزها گیر کی میآید .

من چمیدانم لابد از دل درد میترسد که دلش را خوش نمیکند . شاید هم پول ندارد دل خوش بخرد .

امروز از کوچه پشتی که که میگذشتم صدای ناله مادری را شنیدم که از نا عدالتی ما انسانها مینالید . مگر انسانها هم میتوانن نا عدالتی کنن ؟

ادامه دارد....

تنها